گاهی با خودم فکر میکنم، چطور ممکن است دو نفر یک چارت را ببینند و یکی وارد شود و دیگری صبر کند؟ پاسخ سادهاش این است: «تجربه»، اما پاسخ دقیقترش شاید در «نوع دادهای» باشد که آن دو به آن رجوع میکنند. من هنوز خودم را یک تریدر حرفهای نمیدانم؛ اما وقتی رفتار تریدرهای حرفهای در فارکس را از نزدیک یا در مسیر تحلیلهایشان بررسی کردهام، به یک ویژگی مشترک مهم برخوردهام: تصمیمگیری بر اساس داده. در این مقاله، از زاویهی یک تریدرِ در حال یادگیری، نگاهی دقیق به این موضوع میاندازم.
یک نقطهی شروع مشترک: میل به ثبت و تحلیل دادهها
از نگاه من، اولین عادت مهم بین تریدرهای حرفهای در فارکس، ثبت دقیق دادههاست؛ نه صرفاً ورود و خروج، بلکه ثبت زمینهی فکری، وضعیت روانی، نوع تریگر و حتی موقعیت کلان اقتصادی. این ثبتها، بعداً مواد خام تحلیلهای عمیقتری میشوند که تصمیمات بعدی را شکل میدهند.
چرا دادهنگاری اهمیت دارد؟
ما در هر ترید، در حال «آزمودن» هستیم. بدون داده، آزمودن ما مثل تیراندازی در تاریکیست. تریدرهای حرفهای نهتنها بکتست میگیرند، بلکه معاملات خود را مثل آزمایشگاه بررسی میکنند. این رویکرد دقیق، نشانهای از نگاه علمی به بازار است.
مدل ذهنی من برای تریدرهای دادهمحور
تریدر حرفهای را شبیه یک تحلیلگر داده میبینم که در هر تصمیم، مجموعهای از پارامترها را بررسی میکند؛ از میانگین نوسان در ساعات مشخص گرفته تا اثرات اخبار کلان. این مدل ذهنی باعث شده خودم هم بهتدریج برای هر تصمیم معاملاتی، یک نقشه دادهای ترسیم کنم.
وقتی اعداد حرف میزنند: کاربرد دادهها در تصمیمسازی
مثال: احتمال موفقیت یک تریگر
فرض کنید تریگری دارید که بر اساس شکستن سقف دیروز عمل میکند. اگر دادههای قبلی نشان دهد که این تریگر فقط در ۳۵٪ مواقع به سود منجر شده، چقدر احتمال دارد دوباره از آن استفاده کنید؟ تریدرهای حرفهای با همین دادهها، استراتژیهای خود را اصلاح میکنند؛ نه براساس امید یا حس.
ابزار ذهنی تریدرهای دادهمحور
ژورنال معاملاتی
من هم مثل بسیاری از تریدرها، سالها ژورنال داشتم ولی از آن استفاده نمیکردم. اما تریدرهای حرفهای ژورنال را نه فقط برای آرشیو، بلکه برای تحلیل ادواری استفاده میکنند. گاهی در بررسی ژورنالم متوجه الگوهایی میشوم که در زمان اجرا از چشمم پنهان بودهاند.
دستهبندیهای آماری شخصی
تریدرهای حرفهای معمولاً نوع خاصی از دستهبندیهای خودساخته دارند: مثلاً معاملات صبح دوشنبه، پوزیشنهای خلاف روند، یا تصمیمات در وضعیت خوابآلودگی! این جزئیات بهظاهر بیاهمیت، در بلندمدت تصویر دقیقی از نقاط قوت و ضعف میسازند.
دادهها تنها نیستند: تلاقی ذهن، بازار و اقتصاد کلان
اثر سیاستهای پولی
یکی از نکاتی که همیشه ذهنم را درگیر میکند، این است که دادهها بدون زمینهی کلان، ممکن است گمراهکننده باشند. مثلاً در دورههای انبساط پولی، بازار تمایل بیشتری به رشد دارد و در چنین حالتی، حتی تریگرهای ضعیف هم سود میدهند. اما این بهمعنای کارآمد بودن آنها نیست.
تمرکززدایی در تصمیمسازی ذهنی
تریدرهای حرفهای در فارکس، اغلب بهنوعی تمرکززدایی ذهنی رسیدهاند. یعنی بهجای اینکه یک تریگر خاص را مرکز تصمیمگیری کنند، به مجموعهای از عوامل وزن میدهند. این دیدگاه وزنی، برگرفته از نظریات تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) در علم اقتصاد است.
جایی که من ایستادهام: یادگیری از نگاه دادهمحور
اگر بخواهم بهسادگی خودم را تعریف کنم، میگویم یک تریدر کنجکاوم که تلاش میکند تصمیماتش را از احساس به داده نزدیک کند. آیا همیشه موفق بودهام؟ نه. اما هر بار که با ذهن دادهمحور جلو رفتهام، حتی ضررهایم هم آموزندهتر شدهاند.
آیا داده بهتنهایی کافیست؟
شاید نه. داده نیاز به تفسیر دارد. اما بدون داده، تفسیر اصلاً معنی ندارد. این همان نقطهایست که تریدرهای حرفهای را از بقیه جدا میکند: آنها میدانند که ذهنشان خطا دارد و برای مقابله با آن، داده جمع میکنند.
پرسشی برای ادامهی مسیر
آیا اگر فردا بازار بهطرز غیرمنتظرهای رفتار کند، دادههایی در دست دارم که بهکمکم بیایند؟ یا فقط باید به حافظه و احساساتم تکیه کنم؟
من فکر میکنم رسیدن به یک سیستم فکری مبتنی بر داده، مثل ساختن یک خانه است: آجر به آجر، آرام ولی دقیق. شاید هنوز ابتدای مسیر باشم، اما جهت را درست انتخاب کردهام.
ارادتمند،سامیار ۱۱.اردیبهشت.۱۴۰۴