در یکی از حسابهایم، طی سه هفته معاملاتی ماه گذشته، حساب با زیانی معادل سه درصد مواجه شد. بررسی ژورنال معاملاتیام بهانهای شد تا به یکی از دغدغههای مهم در زمینه ستاپ معاملاتی و معاملات بپردازم.
زمانی که در معاملات با دورههای زیاندهی روبهرو میشویم، چگونه میتوانیم تشخیص دهیم که مشکل از ستاپ معاملاتی ما است یا از مدیریت و عملکرد شخصی؟
نقطه شکست واقعی ستاپ معاملاتی
زمانی که از «نقطه شکست» صحبت میکنیم، نخستین چیزی که به ذهن میرسد، توقف زیان (Stop Loss – SL) یا حد محافظتی در معاملات است. اما واقعیت این است که مفهوم نقطه شکست عمیقتر و فراتر از این تعریف ساده است.
هرگاه در مسیر تصمیمگیری، در تقاطع «رها کردن ستاپ معاملاتی» یا «پایبند ماندن به آن» قرار میگیریم، نقطه شکست بهعنوان یک مفهوم کلیدی نقش خود را ایفا میکند.
اصل مطلب
بهصورت ساده بیان میکنم: باید یک نقطه شکست مشخص داشته باشید. حالا پرسش مهم این است که:
- چه عاملی نقطه شکست استراتژی و ستاپ معاملاتی من را تعیین میکند؟
- آیا زیان مالی همان نقطه شکست استراتژی محسوب میشود؟
تمام تلاش من در این نوشته این است که بگویم، زیان مالی همیشه به این معنا نیست که استراتژی شما کارایی لازم را ندارد. بنابراین، زیان مالی بهتنهایی نمیتواند بهعنوان «نقطه شکست ستاپ» شما تلقی شود.
نقطه شکست باید بهصورت عددی و مشخص تعریف شود. اما چرا؟ چون مفاهیم انتزاعی هیچگاه پایانی قطعی ندارند. بهعنوان مثال، میگویید: «اگر ضرر زیادی کردم، این استراتژی را کنار میگذارم.» یا «اگر زیانها بیش از حد مرا تحت فشار قرار دادند، از سیستم فاصله میگیرم.» حال، این «زیاد» و «فشار» دقیقاً به چه معنا هستند؟ این مفاهیم برای هر فرد معانی متفاوتی دارند. به همین دلیل، ضروری است که نقطه شکست شما بهصورت عددی و دقیق تعریف شود.
درصورت علاقمندی به این موضوع پیشنهاد می کنم نوشته ایمان به ستاپ معاملاتی را مطالعه کنید
چرا باید نقطه شکست عددی باشه؟
وقتی نقطه شکست شما بهصورت عددی تعریف شده باشد، تفاوتی ندارد که چه کسی، در چه زمان و مکانی از آن استفاده کند؛ نتیجه همواره ثابت خواهد بود. بهعنوان نمونه:
هرگاه پس از دو سال بکتست گرفتن و مشخص کردن حداکثر سود و زیان استراتژی، اگر طی پنج ماه متوالی میزان زیان از پنج درصد حداکثر توالی زیان کلی فراتر رفت و نرخ موفقیت با نسبت سود به زیان ۱ کمتر از ۴۷ درصد شد، در این صورت تا بازبینی مجدد فنی، از این استراتژی برای معامله استفاده نخواهم کرد.
این قاعده را هر معاملهگری در هر شرایطی به کار گیرد، نتیجه یکسان خواهد بود. به همین دلیل، ضروری است که نقطه شکست شما بر اساس عدد مشخص باشد و این عدد نیز حاصل تحقیق، بررسی و بکتستهای دقیق باشد. در خصوص جزئیات این موضوع، در مقالهای آموزشی بهطور مفصل صحبت خواهم کرد.
دلایل ایجاد زیان
یکی از دلایلی که ممکن است موجب ناکارآمدی یک ستاپ معاملاتی شود، تغییر شرایط بازار یا رفتار قیمتی است. استراتژیای که، برای مثال، در یک بازار پرنوسان عملکرد مطلوبی دارد، ممکن است در بازار کمنوسان با مشکل مواجه شود. همچنین، استراتژیای که در تایمفریم روزانه کارایی مناسبی دارد، شاید در تایمفریمهای کوتاهتر، مانند ۴ ساعته، نتواند بهخوبی عمل کند. به همین دلیل، ضروری است که علاوه بر بررسی استراتژی، شرایط بازار و نوع معاملات نیز تحلیل شوند تا منشأ مشکل شناسایی شود.
نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که احساسات در معاملات نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. ممکن است استراتژی شما مناسب و کارآمد باشد، اما در صورتی که ترس یا طمع بر تصمیمگیریهایتان غلبه کند، نتوانید آن را بهدرستی اجرا کنید. بهعنوان مثال، بهجای پایبندی به حد ضرر تعریفشده، از آن عبور میکنید و در نتیجه زیان بیشتری را متحمل میشوید. در این حالت، مشکل نه از استراتژی، بلکه از مدیریت شخصی شما ناشی میشود.
ارادتمند، سامیار بهادری ۱۰.آبان.۱۴۰۳