به پیشنهاد یکی از دوستانم که زانوی شاگردی برایش به زمین زدهام، کتاب بازی ذهنی معامله گری را تهیه کردم و مطالعه آن را آغاز نمودم. از تاریخ ۱۳ اردیبهشت، که این کتاب به دستم رسید، تا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ تنها موفق به مطالعه دو فصل از آن شدهام؛ بنابراین تا اینجا، دیدگاهها، نقدها، نگاه مثبت و حتی سطح توقعم، محدود به همین بخش ابتدایی است. ممکن است در روزهای آینده نگرشم به کلی منفیتر یا مثبتتر شود.
چرا کتاب بازی ذهنی معامله گری؟
درحال بررسی نوشته هایم درباره روزهای معاملاتی بودم که برای چند معضل نیازمند راهنمایی بودم، احمدرضا (همان دوست معرفی کننده) درباره یک شیوه امتیازدهی به تریدها با عنوان A.Game, B.Game, C.Game صحبت کرد. خلاصه اینکه تریدهای شما در یکی از این دسته بندی ها قرار میگیرند و هدف باید افزایش تعداد A.Game ها به نسبت C.Game هااست. همین تمرین و نکته را شما در فصل نخست این کتاب خواهید خواند. بنا به نیاز خودم به توسعه شیوه فکریام در ساماندهی نگرشم در ترید شروع به خواندن این کتاب کردم.
درباره نویسنده کتاب بازی ذهنی معامله گری
نویسنده کتاب بازی ذهنی معامله گری، جرد تندلر (Jared Tendler)، روانشناس بالینی نیست؛ با این حال بهعنوان مشاور عملکرد ذهنی فعالیت میکند. او فعالیت حرفهای خود را از حوزه ورزشهای رقابتی آغاز کرد، بهویژه در زمینه بازی پوکر و گلف.
مدرک کارشناسی خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه ویلیامز (Williams College) و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته مشاوره روانشناسی از دانشگاه کاپلا (Capella University) دریافت کرده است.
شهرت اصلیاش پیش از ورود به دنیای معاملهگری، به دلیل نگارش دو جلد از کتاب The Mental Game of Poker برای بازیکنان حرفهای پوکر بود. سپس وارد فضای بازارهای مالی شد و از همان الگوی تحلیل ذهنی و ساختارمندش برای کمک به معاملهگران استفاده کرد. کتاب بازی ذهنی معامله گری حاصل سالها تجربهی او در همکاری با معاملهگران خرد و سازمانی است؛ کسانی که با مسائلی چون ترس، طمع، انتقامترید، بیصبری و کمالگرایی درگیر بودهاند.
نقدهایی بر کتاب بازی ذهنی معاملهگری
تعدادی از نقدهای منفی نسبت به کتاب بازی ذهنی معامله گری، در چند محور مشترک مطرح شدهاند. به جز مورد نخست، با سایر موارد چندان موافق نیستم؛ چرا که برای من، بخش جذاب این کتاب، تأکید آن بر «سیستم فکری» و «سیستم تصمیمگیری» است که بهعنوان منشأ بسیاری از مشکلات روانی در معاملهگری شناخته میشوند. بنابراین موارد زیر، نقدهای شخصی من نیستند، بلکه دیدگاههایی هستند که ممکن است شما نیز هنگام مطالعه کتاب، با آنها مواجه شوید.
- برخی خوانندگان معتقدند کتاب بازی ذهنی معامله گری در توضیح برخی مفاهیم مانند چرخه احساسات، مراحل اصلاح خطا یا شناسایی انگیزههای درونی، دچار زیادهگویی شده و تکرار دارد.
- بسیاری از تمرینهای کتاب نیازمند نوشتن، بازنگری ذهنی و تعهد به تغییر هستند. برخی معاملهگران از این بابت اظهار نارضایتی کردهاند و عنوان میکنند که بهدنبال راهحلهای فوری بودهاند، نه فرایندی شبیه رواندرمانی بلندمدت.
- عدهای معتقدند کتاب لحن علمی و چارچوبمحور دارد و برخلاف کتابهایی نظیر آثار مارک داگلاس یا ون تارپ، فاقد روایتها یا نمونههای واقعی است که بتواند مفاهیم را برای خواننده ملموستر سازد.
- برخی احساس کردهاند با وجود توضیحات مناسب نویسنده، کتاب نیاز به یک راهنمای عملی یا جزوهی تمرینی گامبهگام داشته تا بتوان از آن در عمل بهره بیشتری برد.
نقد و نظر من در دو فصل نخست کتاب بازی ذهنی معامله گری
مطالعه این دو فصل، توقع من را بهشدت بالا برد؛ با این حال پاسخ بسیاری از پرسشها را به فصول بعدی و جملههای «بعداً میگویم!» موکول میکند. این موضوع، تا این لحظه، بزرگترین نگرانی من نسبت به کتاب بوده است.
برخلاف برخی از نقدهایی که با دیدگاهی عجولانه در پی دیدن معجزه در چند صفحه ابتدایی هستند و با نگاه سیستمی به حل مسئله مخالفت دارند، من حامی این نوع دیدگاه هستم. زیرا هرچند پیادهسازی اولیه چنین دیدگاهی دشوار و زمانبر است، اما پس از اجرای صحیح و یافتن شیوهی شخصی برای استفاده از آن، دیگر اهمیتی ندارد چه چالشی برایمان پیش بیاید؛ چرا که این سیستم قدرت پردازش و ارائه راهحل برای هر مسئله را درون خود دارد.
و اما مهمترین پرسش من این است:
آیا واقعاً کتاب بازی ذهنی معامله گری با وجود تمام ادعاهایش، یک سیستم تصمیمگیری «کارآمد» ارائه میدهد؟
ارادتمند،سامیار ۱۶.اردیبهشت.۱۴۰۴